هشتمین ماهگرد رادین دردونه 91/10/26
این چند روز نتونستم بیام عکسهای ماهگرد دردونه رو بذارم. شب ماهگردش به خاطر سرماخوردگی حالش خوب نبود همش بهونه میگرفت گریه میکرد.. اون شب خونه مامانبزرگ من بودیم دایی مهدی و خانمش هم بودن مامان و بابا دایی نخودی هم اونجا بودن علی رفت و بعد از کلی گشتن این کیک و خرید دستش درد نکنه جاتون خالی بود . رادین که اصلا حوصله نداشت سریع چندتا عکس ازش گرفتیم و خوابوندمش.
جیزه مامانی مواظب دستت باش اینقدر کنجکاوی های خطرناک نکن
اصلا حوصله نداشت به زور اینجا نشسته بود.
زحمت فوت کردن شمع هم دایی نخودی کشید(آجی قربونت بشه )
اینقدر موقع خواب می چرخه بالا میره پایین میاد تا بالا خره میخوابه.
خلاصه نصفه شب از خواب بیدار شد که شیر بخوره راه بینیش گرفته بود. هم خوابش می اومد هم می خواست شیر بخوره نمی تونست خیلی گریه و بیتابی کرد منو باباییش راه می بردیمش همه بیدار شدن مامانم اومد رادینو بغل کرد راه برد. میخواستیم بریم دکتر اما اون موقع شب متخصص نبود ما هم میترسیدیم پیش دکتر عمومی بریم یکم که آروم شد تونستم بهش شیر بدم تا بخوابه تا صبح بیدار میشدم نگاهش میکردم با تب سنج دمای بدنشو اندازه میگرفتم خدارو شکر صبح که بیدار شد سر حال بود . وقتی اومدم خونه با دکترش تماس گرفتیم رفتیم مطبش وقتی رادینو معاینه کرد گفت گوش سمت چپش کمی قرمز آنتی بیتیک جدید و قطره بینی تجویز کرد و گفت دیفن هیدرامینم ادامه بده اگر داروش تا شنبه تموم نشد شنبه بیایید اگر نه 5شنبه اینجا باشید و حتما از بخور استفاده کنید.
کار های جدید دردونه:
بالاخره جیگرم به من گفت ماما وقتی میخواد منو صدا کنه میگه (ماما ماما)به باباشم همینطو میگه (به با با).
اسباب بازیهاشو میزنه به همدیگه صداشونو بشنوه.
لبه مبل میایسته چندتا قدم کوچولو میره البته بعضی وقتها تعادلشو از دست میده میافته.
با دهنش صدا در میاره آب دهنشو پوف میکنه میپاشه بیرون.
وقتی من روی چیزی میزنم صدا بده رادینم کار منو تکرار میکنه.
دندوناشو میکشه به هم صدا درمیاره.
چهار دست و پا میره سمت اتاقش به وسایلش نگاه میکنه و میخنده.
یاد گرفته هرچی میخواد بگه اده اگر هم بهش ندیم ناراحت میشه داد میزنه.