سینه خیز رفتن پسملم وکلی ماجرا 91/09/09

گل پسرم برای اولین بار سینه خیز رفت وقتی چیزی که چشمشو گرفته می خواد برداره خودشو جمع می کنه اولین حرکتش با پرش با سرو صورت می خوره زمین(الهی مامان دورت بگرده. هیچ وقت زمین خوردنتو نبینم) یه دستشم می مونه زیرش ولی با تلاش دستشو نجات میده دهنشم باز میکنه اه اه... میکنه نفس نفس میزنه و میره عاشق سفرست وقتی میبینه دیگه نمیدونه چه طوری بره سراغش از روزنامه بگمه یه نگاه به ما میکنه یه نگاه به روزنامه با سروصدا تیکه تیکه میکنه هیچ چیزی از دست رادین در امان نیست کلا عاشق به هم ریختن خدا نکنه چیزیو ازش بگیریم اونم با کلی قربون صدقه رفتن جیغ ودادی میکنه که از کردمون پشیمون میشیم.

اول  خودشو میرسونه به روزنامه به پهلو میشینه روزنامه رو بررسی میکنه؟؟

 دومین مرحله آروم روزنامه رو پاره میکنه!! 

سومین مرحلشم که معلومه رضایت کامل از کاری که کرده با یه خنده مامان کش میگه کارم تموم شد. قربونه اون خنده ی نازت بشم .

اینجام که خسته شده! خودشو مظلوم میکنه. حالا کار من شروع شده.           

 ماشالا از خوابش بگم خوش خواب تا هر وقت سرو صدا نباشه می خوابه وقی هم که بیدار میشه یه لبخند خوشگل به ما میزنه. وقتی باباییش پتورو بلند میکنه تکون میده دست و پا میزنه پاهاشو میکوبه زمین یعنی دوباره این کارو تکرار کن رو پتو می غلط سرشو میذاره رو بالش منم پشتشو ماساژ میدم خیلی دوست داره یکی دوبار همینطوری با ماساژ خوابش برد.

بعضی اوقات روی شکمش می خوابه .

وقتی هم که می خواد بهش توجه کنیم الکی سرفه میکنه که بریم بغلش کنیم عاشق صدای گربه در میاریم خوشش میاد. برای عطسه و سرفه کردن الکی که کلی ریسه میره میدونه مثل خودش کلک میزنیم که بخنده.(عاشق اون خنده های قشنگتم دردونه). 

چند روز بود  که خیلی بیتابی میکرد از صبح ناله میکرد حتی وقتیکه بغلمون بود خودمم با رادین گریه میکردم نمی دونستم چی شده فکر کردم سرماخورده همش بهانه میگرفت به لثه هاش نگاه کردیم دیدیم سومین مرواریدش داره در میاد هنوز جوونه نزده ولی رادین آرومتر شده (پسر گل مامان و بابا سومین دندونت مبارک)91/09/12