رادین رادین ، تا این لحظه: 11 سال و 11 ماه و 16 روز سن داره

رادین دردونه

یازدهمین ماهگرد رادین دردونه 92/02/17

1392/2/19 0:30
1,593 بازدید
اشتراک گذاری

                         

                                                    

سلام به همه مامانای گل ونی نی های نازنینشون از همه دوستای گلم که به فکر منو رادین جون بودن و برامون پیغام گذاشتن ممنونم با کلی تاخیر سال نورو به همتون تبریک میگم ایشالا سالی پر از سلامتی و برکت داشته باشید دلم برای خودتونو کوچولوهای عسلتون تنگ شده بود.

همچنین روز مادر و زن رو به همه مامانای دوست داشتنی تبریک میگم.

یازدهمین ماهگرد رادینم شمال بودیم سرخرود ویلای عموی من با عموسعید خاله سمیرا و پسر خاله های بابایی با رادین جونم خیلی خوش گذشت کلی گشتیم تا تونستیم یه کیک خوب بگیریم اما از مدلاشون خوشم نمی اومد دیگه اینو خریدیم فروشنده که با رادین دوست شده بود بهش یه شیرینی داد رادینم موقع رفتن میخندیدو براش دست تکون میداد هر چی شیرینی تو دستش بود ریخت روی من اینم چند تا از عکسای ماهگرد پسرم.

                      

                      

کارهای جدید رادین دردونه:

براش لی لی  لی لی حوزکو میخونیم رادین با یه انگشت اشارش میزنه کف دست دیگش یا روی دست ما وبا زبونه خودش میخونه.

هنوز میترسه راه بره اما بعضی وقتها که حواسش نباشه یه قدم میره ولی دوباره میافته.

با ریتم آهنگ دستشو به حالت اشاره میگیره تکون میده.

اگر چیزی بخوادچند بار پشت سر هم میگه من من من.

با برسش موهاشو شونه میکنم بعد از من میگیره برسشو میزنه به موهاش.

وقتی وسیله جدید به دستش میدم یا از چیزی تعجب میکنه میگه ا.....د....

 کنترلو مگیره سمت تلویزیون مثلا میخواد شبکه رو تغییر بده یا اینکه کنترلو میذاره رو میز میچرخونه البته با همه چیز این کارو میکنه مثلا: موبایل گوشی تلفن بیسیم ...

        

گوشی تلفنو میذاره رو گوشش میگه: اگ. با صدای تلفن حتی از تلویزیون دستشو میگیره رو گوشش میگه اگ.

 وقتی اسم باباشو صدا میزنم اونم تکرار میکنه میگم علی رادینم میگه عی.

به هر چیزی توجه مارو جلب کنه حسودی میکنه مثلا میره سمت تلویزیون میکشتش بعد به ما نگاه میکه عکس العمل مارو ببینه.قراره تلویزیونو بزنیم به دیوار ؟؟؟!!!!!

یاد گرفته همه چیزو بازو بسته میکنه کابینت در یخچال کشوها تقریبا به همشون چسب زدم.

یاد گرفته فوت میکنه.

میره از توی قفسه های کمدش اسباب بازیاشو میکشه.

یکبار که باباییش می خواست بخوابونش براش لالا لالا خوند اونم یاد گرفت.

عاشق بازی کردنه دوست داره دنبالش بدویی اونم فرار کنه.

میره روی مبل کلید مهتابی رو خاموش و روشن میکنه هر چی داخل پریز باشه و دستش برسه میکشه بیرون برای اونهام درپوش گرفتیم.

جایی که صداش میپیچه مثلا راه پله بلند داد میزنه ددددددد خیلی خوشش میاد.

وقتی پوشکشو تعویض میکنم بهش میگم پیف پیف رادینم یاد گرفته دستشو تکون میده میگه پیف پیف!!!

بهش میگم رادین بوسم کن گونه هامو میبوسه وبا دستاش بوس می فرسته.

هر کی از خونه میره بیرون با تکون دست و سرش خداحافظی میکنه.

ماشین سواری رو دوست داره میشینه میگه قان قان.

       رادین دردونه

وقتی در موردش صحبت میکنیم کاملا حواسش هست که در مورد اونه وقتی منو باباییش پیش هم نشسته باشیم و با هم صحبت کنیم میاد پیشمون تا به اون توجه کنیم کلی با زبون شیرینش برامون صحبت میکنه.

 به هر چیزی که میخواد به ما نشون بده با انگشت اشارش اشاره میکنه میگه اینو. اونو. یا میگه چیه؟ کیه؟

      رادین دردونه                  

      رادین دردونه 

 تولد داداشی گلمم 7 فروردین بود خیلی خوش گذشت رادینو دایی جونش با بقیه بچه ها کلی بازی کردنو رقصیدن جای همه شما و نی نی های نازتون خالی بود.

  

        

        

        

        

        

        

        

 

                              

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (3)

مریم مامان دونه برفی
17 اردیبهشت 92 13:12

سلام خاله جون کم کم تولدت هم داره نزدیک میشه ها مبارکت باشه عزیزم


مرسی عزیزم
مرمر
18 اردیبهشت 92 1:28
اخی خدا ببخشه این شیرین عسل رو
کی میشه نی نی ما هم از این کارا کنه بگه من من


مرسی گلم ایشالا زودی میگه.
مامانی آرتین
18 اردیبهشت 92 1:55
عزیزم یازدهمین ماهگردت مبارک ایشاا..120 ساله شی

خاله چرا اصلا به ما سر نمیزنی

قهری باهامون؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟


ممنون از لطفت رادین بهم فرصت نمیده وگرنه من از خدامه هر روز بهتون سر بزنم.