شب یلدا با دردونه 91/09/30
شب یلداست: شبی که در آن انار محبت دانه می شود و سرخی عشق و عاطفه نثار کاسه های لبریز از شوق ما شبی که داغی نگاه های زیبای بزرگترها در چشمان کودکان اوج می گیرد و بالا می رود.
یلدا: مجالی است برای تکرار هر آنچه روزگاری سرمشق خوبی هایمان بوده اند و امروز بر روی تاقچه عادت هایمان غبار می گیرند.
یلدا: تو که می آیی بزرگترهای شاید فراموش شده دوباره به جوانتر های مهمان به گرمی لبخند میزنند.
یلدا: تو که می آیی طعم گرم و صمیمی گرد هم آمدن خانواده ها را دوباره می توان حس کرد.
یلدا: تو را دوست دارم به اندازه همه ستاره هایی که در چشم هایت می درخشند ای خواستنی ترین شب ها! طعم تو به اندازه همه صبح های دل انگیز آفتابی بهار شیرین است.
امشب میوه سربسته حرف هایمان را روبه روی هم می گذاریم تا طعم شیرین دوستی را به کام زمستانی روزگار بچشانیم.
شیرینی در کنار هم بودن لبخندهای امشب هزار بار بهتر از اشک حسرت ریختن بر مزار جدایی های فرداست.